تصمیم گیری چندمعیاره(MCDM)

تصميم گيري” يکي از مهم ترين  و اساسي ترين وظايف مديريت است و تحقق اهداف سازماني به کيفيت آن بستگي دارد. به طوري که از نگاه يکي از صاحبنظران حوزه تصميم گيري هربرت سايمون، تصميم گيري جوهر اصلي مديريت است.

يکي از تکنيک هاي تصميم گيري با استفاده از داده هاي کمي تصميم گيري چندمعياره مي باشد. مدير با استفاده از تکنيک هاي تصميم گيري چندمعياره مي تواند با در نظر گرفتن معيارهاي متفاوت براي تصميم گيري که گاها با يکديگر در تعارض هستند، به طريقي عقلايي تصميم سازي نمايد.

تصميم گيري چندمعياره(MCDM) به دو دسته تصميم گيري چندشاخصه(MADM) و تصميم گيري چند هدفه(MODM) تقسيم مي شود.

مدل ها و تکنيک هاي تصميم گيري چند شاخصه به منظور انتخاب مناسب ترين گزينه از بين m گزينه موجود به کار مي روند. در (MADM) معمولا داده هاي مربوط به گزينه ها از منظر شاخص هاي مختلف در يک ماتريس نمايش داده مي شود.

مدل هاي تصميم گيري چندشاخصه از نظر نوع شاخص هاي مورد نظر به مدل هاي جبراني و غيرجبراني تقسيم مي شوند.

  • مدل هاي جبراني

 مدل هايي که از شاخص هايي تشکيل شده اند که با يکديگر در تعامل اند، به اين معني که مقادير نامطلوب يک شاخص مي تواند توسط مقادير مطلوب شاخص ديگر پوشانده شود. از جمله مدل هاي جبراني به موارد زير مي توان اشاره کرد.

AHP) Analytic Hierarchy Process)

 فرايند تحليل سلسله مراتبي با به کارگيري معيارهاي کيفي و کمي به طور همزمان و نيز قابليت بررسي ناسازگاري در قضاوت ها مي تواند در بررسي موضوعاتي همچون برنامه ريزي شهري و منطقه اي، بهينه سازي ترکيب توليد محصولات در يک واحد صنعتي، بودجه بندي دستگاههاي دولتي، برنامه ريزي حمل و نقل، برنامه ريزي تخصيص منابع انرژي، اولويت بندي در صنعت برق، اولويت بندي پروژه هاي تحقيقات انرژي و محيط زيست و… کاربرد مطلوبي داشته باشد. همچنين اين روش زمينه اي را براي تحليل و تبديل مسايل مشکل و پيچيده به سلسله مراتبي سده تر فراهم مي آورد که در چارچوب آن برنامه ريز بتواند ارزيابي گزينه ها را با کمک معيارها و زيرمعيارها به راحتي انجام داد.

 Fuzzy AHP

تئوري فازي براي مواجهه با اکثر پديده هاي جهان واقع که در آنها عدم قطعيت وجود دارد مورد استفاده قرار مي گيرد و بسياري از مجموعه ها، اعداد و اتفاق هاي دنياي واقعي را مي توان با منطق فازي توجيه کرد. در Fuzzy AHP با تعميم مفاهيم فازي در تعيين ماتريس هاي مقايسه زوجي دخالت داده مي شود.

ANP)Analytic Network Process)

روش ANP تعميم روش AHP است. در مواردي که سطوح پاييني روي سطوح بالايي اثرگذارند و يا عناصري که در يک سطح قرار دارند مستقل از هم نيستند، ديگر نمي توان از روش AHP استفاده کرد. ANP شکل کلي تري از AHP است، اما به ساختار سلسله مراتبي نياز ندارد و در نتيجه روابط پيچيده تر بين سطوح مختلف تصميم را به صورت شبکه اي نشان مي دهد و تعاملات و بازخورد هاي ميان معيارها و آلترناتيوها را در نظر مي گيرد.

SAW)Simple Additive Weighted)

در روش (SAW) سعي به برآورد تابع مطلوبيتي به ازاي هر گزينه است تا گزينه اي با بيشترين مطلوبيت انتخاب شود. در اين روش فرض بر استقلال ارجحيت و مجزا بودن آثار شاخص ها از يکديگر است. در اين روش با محاسبه اوزان اهميت شاخص ها مي توان به راحتي به ارجحيت گزينه ها دست يافت.

LINMAP)Linear-programming for Multidimensional Analysis of Preference)

اين روش به دنبال يافتن گزينه ايست که کمترين فاصله را با ايده آل ترين حالت ممکن داشته باشد. در اين روش m گزينه و n شاخص از يک مسئله مفروض به صورت m نقطه برداري در يک فضاي n بعدي مورد توجه است که از طريق يافتن فاصله اقليدسي گزينه ها با بهترين گزينهف ارجح ترين گزينه انتخاب مي شود.

TOPSIS)Technique for Order Preference by Similarity to Ideal Solution)

اين روش بر اين مفهوم تکيه دارد که بهترين گزينه، گزينه ايست که نزديکترين فاصله به گزينه ايده آل مثبت و بيشترين فاصله از ايده آل منفي را داشته باشد.

VIKOR)VI?ekriterijumsko KOmpromisno Rangiranje)

در اين روش به منظور رتبه بندي و يافتن بهترين گزينه از مفهوم بذپدترين گزينه استفاده مي کند و ميزان سازش ميان فاصله گزينه ها نسبت به بهترين گزينه و به اين علت جزء روش هاي برنامه ريزي سازشي طبقه بندي مي شود. اين روش در مقايسه با روش تاپسيس، در محاسبه فواصل گزينه ها ميزان اهميت فاصله مطلوب نسبت به بهترين حالت و بدترين حالت را در نظر مي گيرد.

ELECTRE)Elimination et Choice in Translating to Reality)

در اين روش به جاي رتبه بندي گزينه ها از مفهوم جديدي معروف به مفهوم غيررتبه اي استفاده مي شود. به طور مثال ممکن است از نظر رياضي گزينه اي هيچ ارجحيتي به ديگر گزينه نداشته باشد اما تصميم گيرنده و تحليلگر بهتر بودن آن گزينه به ديگري را بپذيرد. در اين روش کليه گزينه ها با استفاده از مقايسات غير رتبه اي مورد ارزيابي قرار گرفته و بدان طريق گزينه هاي غيرموثر حذف مي شوند. کليه مراحل اجراي اين روش بر مبناي يک مجموعه هماهنگ و يک مجموعه غيرهماهنگ پايه ريزي مي شوند که به اين دليل اين روش معروف به آناليز هماهنگي هم مي باشد.

PROMETHEE)Preference Ranking Organization Method for Enrichment Evaluations)

اين روش بر دو مفهوم ترجيح و بي تفاوتي استوار است به اين معني که گزينه A بر گزينه B ترجيح و برتري دارد اگراز نظر توابع ترجيح – که ميزان ارجحيت گزينه A بر گزينه B از نظر تصميم گيرنده را ارائه مي دهد- مقدار تابع ترجيح گزينه Aبيشتر از تابع ترجيح گزينه B باشد. همينطور گزينه A نسبت به گزينه B بي تفاوت است اگر مقدار تابع ترجيح گزينه A با تابع ترجيح گزينه B برابر باشد. پس از تعيين وضعيت دو به دوي گزينه ها نسبت به هم در يک گراف رتبه بندي نمايش

SMART)Simple Multi Attribute Ranking Technique)

در اين روش مي توان ترکيبي از شاخص هاي کيفي و کمي رابراي رتبه بندي گزينه هاي مورد بررسي استفاده کرد. ابتدا به منظور محاسبه وزن و سطح بندي شاخص ها از نظر هر گزينه، محدوده انتخابي براي هر کدام از شاخص ها تعريف مي شودو از طريق فرمول هاي تعريف شده شاخص ها به تفکيک هر گزينه رتبه بندي مي شوند.. در مرحله بعدي وزن و اهميت هر شاخص نسبت به هم سنجيده مي شود. در پايان وزن و اولويت نهايي گزينه ها از تلفيق اوزان فوق به دست مي آيد.

REGIME

در اين روش مي توان ترکيبي از شاخص هاي کمي و کيفي را به کار برد در حالي که نيازي به تبديل شاخص هاي کيفي به کمي نباشد. با ساخت ماتريسREGIME که حاصل مقايسات زوجي گزينه ها از نظر تمامي شاخص هاست، شاخص هاي راهنما را محاسبه مي کنيم و از اين طريق گزينه ها را رتبه بندي کرد.

SIR)Superiority and Inferiority Ranking)

اين روش جزء روش هاي جديد و به نسبت پيچيده تصميم گيري چندمعياره طبقه بندي مي شود. در اين روش مانند روش PROMETHEE توابع ترجيحي وجود دارند که پس از محاسبه ارجحيت هر کدام از گزينه ها نسبت به شاخص ها و يافتن مقدار توابع ترجيح زوجي گزينه ها از نظر شاخص ها، ماتريس superiority و inferiority راتشکيل داد. در مرحله بعد مانند روش هاي SAW و TOPSIS ماتريس وزين جريان را تشکيل مي دهيم. با محاسبه جريان ها مي توان گزينه ها را رتبه بندي کرد.

EVAMIX)Evaluation and Mixed criteria)

در اين روش شاخص ها به دو دسته کيفي (اوردينال) و کمي ( کاردينال) تفکيک مي شوند و محاسبات مربوط به هر دسته از شاخص ها به صورت مجزا انجام مي شود. مقدار غلبه نيز براي ماتريس هاي تفاضلي محاسبه ميشود و در پايان پس از محاسبه امتياز ارزيابي گزينه ها، گزينه ها رتبه بندي مي شوند.

  • مدل هاي غير جبراني

در اين مدل تعامل و مبادله ميان شاخص ها مجاز نيست يعني به طور مثال نقطه ضعف موجود در يک شاخص ها توسط مزيت موجود در يک شاخص ديگر جبران نمي شود. مطلوبيت اين مدل ها زماني روشن مي شود که تحليلگر با محدود بودن اطلاعات مواجه و يا دسترسي به تصميم گيرندگان محدود باشد.

از جمله روش هاي غير جبراني مي توان به روش تسلط، روش حذف، روش لکسيکوگراف، روش رضايت بخش شمول، روش رضايت بخش خاص، روش Max-Min و روش Min-Min اشاره کرد.

مدل هايي که در مرز جبراني و غيرجبراني قرار مي گيرند

PERMUTATION

در اين روش تعداد حالات رتبه بندي گزينه ها(جايگشت ها) مشخص مي شود و هر رتبه بندي مورد آزمايش قرار مي گيرد و نهايتا مناسب ترين آنها براي رتبه بندي انتخاب مي گردد.

QUALIFLEX)Qualitative Flexible assessment)

در اين روش ابتدا جايگشت هاي مختلف گزينه ها تشکيل مي شود. در مرحله بعدي گزينه ها براساس شاخص ها رتبه بندي مي شوند به اين ترتيب که اگر گزينه اي در شاخصي از بقيه بهتر است عدد 1 و به همين ترتيب ساير گزينه ها طبقه بندي مي شود. مقادير غالب و غيرغالب از طريق مقايسه جايگشت و رتبه بندي به دست مي آيند. برايند مراحل فوق را با داشتن اطلاعات شاخص ها و جايگشت ها در ماتريسي گرد آورده و جمع مقادير مربوط به هر جايگشت را که مشخص کننده اولويت جايگشت هاست محاسبه مي کنيم.


برگرفته از http://fumblog.um.ac.ir

2 دیدگاه در “تصمیم گیری چندمعیاره(MCDM)

  1. سلام میشه لطفا کتابی رو معرفی بفرمایید که روش SIRو VIKOR را با مثال توضیح داده باشد.ممنون میشم کمک کنید به این کتاب نیاز دارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *